امــــــــیر رضـــــــــاامــــــــیر رضـــــــــا، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 6 روز سن داره
محمد پارسا محمد پارسا ، تا این لحظه: 7 سال و 11 ماه و 17 روز سن داره

امیـــــررضـــــا جون ومحمد پارساجون

این روزهای گل پسرمون

1392/11/14 14:49
193 بازدید
اشتراک گذاری

سلامی گرم گرم گرم تو یه روز سرد سرد سرد زمستونی به نفس طلای خودم

مامانی تنبل بعد مدتها اومده وبلاگتو اپ کنه خجالتالبته اینو بگماااااا شما اصلاٌ وقت ازادی برام نذاشتی ومهمتر از همه اینکه نمیزاری دست به لپ تاب بزنیم!!!!

نا ناز مامان ،انقدر دوسداشتنی وخوردنی شدی که نگووووو .....مـــــــــــــاشــــــــاء اللــــــــــــــــــــــه

کلماتی که بلدی بگی: بپو ینی برفهیپنوتیزم......چششش ینی چشم ....پا......وای وای وای....مامان وبابا ودایی وغیره وذلکی که الان یادم نیس.وکلی حرف میزنی که معنیشو نمیدونیم ولی خیلی بامزه حرف میزنی انگاری حرفات با مفهومن.

عزیزکم قشنگ بلدی چشم ودستو پا وزبون ومو واینا رو نشون بدی فقد وقتی میگم امیررضا چشمت کو....چشممو درمیاری قهقههدرواقع انگشتت رو میکنی تو چشم مننننننن

وصدای پیشی ، هاپو ،گنجشک رو در میاری...

بازی کلاغ پر رو خیلی بامزه انجام میدی وتا میگیم امیررضا پر ...فوری دس میزنی ...که مابگیم امیررضا که پر نداره  خودش خبر ندارهتشویققلبون ذوقت بشم عزییییییییییییییزم

وکارای فوق بامزه ای که انجام میدی ومامان بابا بوسه بارونت میکننماچماچرو اگه یادم بیاد وبنویسم خیلی عالی میشه:

ینی ما هر کاری بکنیم تقلید میکنی هر کاری!!!! اونروز تو هم خلال دندون برداشته بودی ودندوناتو تمیز میکردی....فداتشم من

پریروز بابایی خوابیده بود بعد صدام زد که بیا وببین پسرمون چیکار میکنه ...نگو یه تیکه ماکارونی پیداکرده بودی فک کردی خلاله رفتی داری دندونای بابایی رو تمیز میکنی اونم درحین خواب...

یه بارم داشتی صدای خروپف بابارو در میوردیقهقهه

شیطون بلا اقاجون اومده بود سراغمون که بریم خونشون ،من وشما توحیاط منتظرشون...بعد دیدم یه تیکه اجر برداشتی گفتم امیررضا بندازش فک کردم گوش دادی اخه اصولاً هر وقت میخاییم یه چیزی رو ازتون بگیریم باید بگیم بندازش تا اینکه پرتاب کنی و ما موفق بشمازت بگیریمش .....خلاصه سوار ماشین که شدیم دید خیلی ساکتی لپتم بادکرده .....اخ اخ اخ .....بله دیدم اقا پسرم اجره رو داره میخورهوقت تمامکه فوری ازت گرفتم بخیر گذشتاااااا

بسکه دائماً درحال پوشیدن دمپایی مامانی،برات دمپایی خریدم اما خیررر انگار دوس داری پا تو دمپایی بزرگترا بزاریزبان

الهی من فدای پسرک مهربون وبی ازارم بشم..طاها خیلی اذیتت میکنه وچپ وراست میزندت یا هلت میده اما تو اصلا بلد نیستی دفاع کنی وخنده دارتر اینکه وقتی اون میزنه تو هم خودتو میزنی

ومن باید یا دفاع شخصی یادت بدم یا اینجا بنویسم که بزرگ شدی تلافی کنیچشمک

وقتی میگیم خدایا شکرت دستاتو مثل قنوت بالا میبری فدای اون دستات عزیزم و من هرگز موفق نشدم این صحنه رو شکار کنم درواقع  عکس گرفتن وفیلم گرفتن از شما تعطیل شده اخه نمیزاری کههههه!!!

خاله جون بت میگفت نماز بخون دیدیم داری سجده میکنیقلب

موقع اشپزی خیلی اذیت میکنی علاقه ی خاصی به نظارت حین پخت غذا داری واصرار میکنی که بغلت کنم وببینی چه اتفاقاتی داره تو قابلمه میفتهنیشخند...یه مدت که در پایینی فر رو باز میکردی وبالا میرفتی تا خودت ناظرباشی ولی ما کلاً فر رو پلمپ کردیمقهقهه

موقع که خرابکاری میکنی مثلاً غذارو بریزی میگی وای وای وای ...ودیگه اینکه خیلی نچ نچ میکنی

حتماً موقع غذا خوردن باید تو دوتا دستت قاشق باشه و خدا میدونه ما به چه سختی غذا میخوریم ینی همه چی رو میریزیاااا شیطون بلای مادررررر

یه عالمه قایم باشک بازی میکنیم وخیییلی دوس داری. وقتی پیدام میکنی بسرعت باد فرار میکنی وخودتو میندازی بغل بابایی.

عاشششششق بادکنکی.

امیررضا جونم باورت نمیشه بینهایت دوسد داریم ولحظه به لحظه این عشق وعلاقمون بیشتر میشه

واقعاً قابل وصف نیست....قربونت برم خدا جووووووووون یه فرشته ی ناز ومهربون بمون دادی وهمیشه

همیشه قدردان این هدیه ی ارزشمندیم.

عزیزم  واقعاً نمیزاری عکس بگیریم وتا دوربین وگوشی رو میبینی بسرعت میدوی طرفمون ، نتیجه میگیریم کمتر عکس میزارم فعلاً

این سه تا عکس اولی در تاریخ(٢٣ دی ٩٢)گرفته شده .١٣ ماهگی نفسم

 

 

اینجا خیلی خسته ای وزیادی نق میزنی ...پای چشمتم که زخم شده الان یه ماهه ولی خوب نشده ....پشت زمینه ی عکس خونه ی در حال ساخت مونههورا

 

قربون اون قیافه مظلومت بشم منننن .....بابایی گذاشتت تو سبد که من بتونم به کارام برسمنیشخند

 

این عکسام مال پست قبلیه ....تاریخ ٢٣ آذر ٩٢ وبرای اولین بار اینهمه برف وادم برفی ساخته شده بدست مامان وبابا رو دیدی....خونه اقا جونیمااااا

 

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

خاله محبوب
14 بهمن 92 14:53
ای جااااااااااااااااااااااااااااانم الهی فداش بشم ،دلم یه ذره شده بود براااااااش ممنون که وبلاگتو آپ کردی