روزانه های اسفند ماه
سلام بر گل پسر نمونه
امیررضاجونم یه جیگری شدی که نگوووو ونپرس!!شانس اوردی که مامان بابا تاحالا نخوردنت عسلم
خیلی بامزه حرف میزنی ...ومدام هم میگی آنا آنا ...درواقع هر وقت درخواستی داری میگی آنا آنا
وهروقت چیزی باب میلت نباشه میگی نه نه نه نه...هزار بار...
خواسته هاتو کاملاٌبما میفهمونی با اشاره وحرکات وحرفای به زبون خودت.
وقتی اب میخوای میدوی میری اشپزخونه ومیگی اب اب اب....فداتشم لااقل بگو مامان اب!!!
یه مدت وقتی امیررضا صدات میکردیم میگفتی بله...ولی جدیداً فراموش کردی
میگم یک ...شما میگی دو...میگم سه....میخندی ومیگی چا
وقتی میفتی زمین میگی ای وای...گاهیم وای وای وبیشتر میگی اخ اخ
میگم نینی چجوری گریه میکنه وشمام ادای گریه کردن نینی رو درمیاری قلبونت برمم من اقا شیره رو بغل میکنی وادای منو درمیاریونازش می کنی اگه کیف من دستت بیفته ،فوری خالیش میکنی حتی کیف پولمو...ناقلای شیطون عکسمو از تو دفترچه بیمم کنده بودی
دیگه جونم برات بگه...عاشق برنامه چغا واردشیر خانیاخه عزیزدلم تو از این برنامه چی متوجه میشی که اینقدر با اشتیاق گوش میدی!!!!
لباسا واسباب بازیهاتو یکی یکی میاری اشپزخونه ....وکلی کارمیدی دستم
جدیداٌ هم از لباسشویی میترسی البته گاهاٌ...ودرکل دوس داری دائم پیشت باشم
موقع پوشک عوض کردنو بگوووو....ازدستم فرار میکنی...من بدو...شمابدوووووو
وهمچنین موقع قطره دادن بسرعت فرار میکنی.....
عاشق کمک بمامانی دیروز که داشتم گازو تمیزمیکردم اصرارداشتی خودت تمیز کنی.
اینم مدرک:
/
خـــــــــــســــــــــــتــــــــــــــــــه نـــــــــــبـــــــــــــــــــــاشـــــــــــــــی گــــــــــــــــــــــــــلــــــــــــــــــــــم
وباز چند تاعکسم از پسرک دوسداشتنی وشیطونم بزارم.
اینجا داری اهنگ مورد علاقتو گوش میدی عزیزکممممم
واما وقتی پا توکفش بزرگترا میزاری
همیشه هم وقتی میخوایم بریم بیرون ...لباساتو میاری وسعی داری خودت جوراب وکفش وکاپشنتو بپوشی
پسرخوشگلم اماده بیرون رفتن....وبه قول خودش داعاااااااااا