کارتول بیچی
یکی یدونه ی من سلام به روی ماهت.
امیررضا ی عزیزم میدونم خیلی دیر به دیر وبلاگت رو بروز می کنم.دلیلش فقط پر مشغلگیمه.ماشالا آنقدر شر وشیطنت میکنی که نگو ونپرس.
اول از همه چی بگم که یه ماهی هست که مامان صدام میزنی. البته برای اولین بار نیست... قبل عید یه مدتی مامانیت بودم وبعد شدم بابایی.خلاصه که بالاخره یاد گرفتی ومامان ومامایی صدام میزنی.
الهی فدای خودت واسم قشنگت بشم،که اسمتو بلد شدی وهر وقت میگیم اسمت چیه با اون صدای دلنشینت میگی امیررضا.
تقریباً همه چی رو میگی..اسم
اعضای خونواده وفامیل رو.اسم غذا ها ومیوه ها. اسباب بازیهات وخلاصه همه ی خواسته هاتو به زبون میاری.
ولی از بین حرفات سلام گفتنت.گفتن دستت درد نکنه باخنده ی خاصت. واسم خودت بیشتراز بقیه حرفات رو دل میشینه.آدم بال در میاره.
جونم برات بگه که با اینکه تصمیم نداشتیم زبون گرجی رو فعلا یادت بدیم. اما ماشالا پسر باهوشم کلی از کلمات رو بلد شده و قاطی کلمات فارسی، گرجی هم میحرفی. آفرین به نازدونه ی خودم.
واما کلمات گرجی رو که بلدی وفراوان بکار می بری..... اده(پاشو)،دجه(بشین)،مودی(بیا)،نویی(نکن)،پکی(پا)،گوشی(ول کن، مامه(بده)،عبااا(تو مایه های چیکار میکنی باهاع)،سیسو(گربه).خو خو(ینی بسه). والبته که معادل فارسی همه رو هم بلدی وهم میگی.
شن شمگولو الهی.شن قوربانی زایده الهی. شمه گتاروووو خو؟
خدا همیشه پشت وپناهت شیرینی زندگیم.